زمان مطالعه: 6 دقیقه
تبلیغات
Ad
فیلم نایت بچ ترکیبی از چند ژانر است که با استفاده از ایده‌های فانتزی به روایتی فردی و خانوادگی می‌پردازد. با نقد این فیلم همراه مجله لینکو باشید.
جهان این روزهای سینما، تبدیل به دنیایی غیردلچسب شده است. در کمبود فیلمنامه‌هایی استخوان‌دار، کمپانی‌های سینمایی به سمت دنباله‌سازی رو آورده‌اند و از طرفی هم فیلم‌هایی که با قصه‌هایی ضعیف ساخته می‌شوند، سعی دارند تا با استفاده از جلوه‌های ویژه‌ی عظیم و انواع مراحل تولید پرهزینه ضعف‌های قصه را بپوشانند. در این میان اما می‌توان با استفاده از ژانر همچنان مخاطب را تشنه سینما نگه داشت. استفاده از ژانر با ایجاد حس آشناپنداری در مخاطب او را تشنه‌ی دیدن قصه‌ای تازه می‌کند. اما ساخت فیلم در ژانر نیز معایب خود را دارد، چراکه بسیاری از ژانرها دوران خود را طی کرده‌اند.

نایت‌ بچ و نیاز های مخاطب سینما

اما چیزی که در این میان می‌تواند نجات‌‌بخش باشد، ترکیب ژانری است. مخاطب امروز سینما به چیزی که نیاز دارد تلفیقی از همه‌ی سبک‌ها و شیوه‌های سینمایی است. ترکیب ژانری تنها چیزی است که هنوز فراگیر نشده‌ است و گرانش زیادی برای تولید فیلم دارد. فیلم نایت‌بچ نیز از همین شیوه‌ی ترکیب ژانری استفاده می‌کند و ایده‌ای جهان‌شمول را به‌تصویر می‌کشد. برای مخاطب امروز شاید سخت باشد که بنشیند و فیلمی درباره‌ی مصائب بزرگ کردن یک کودک را در ژانر درام ببیند، به‌همین دلیل فیلمساز در این فیلم تصمیم می‌گیرد تا با استفاده از ایده‌های یک ژانر فانتزی به جهانی جدید و تازه دست پیدا کند، دنیایی که در آن قرار است مخاطب فیلمی را با یک زبان تازه و جدید ببیند.

 

تبلیغات
Ad
امی آدامز در کنار سگ ها در فیلم nightbitch

ایده های ساخت فیلم نایت‌بچ

نایت‌بچ یک فیلم متفاوت و عجیب است، از آن دسته از فیلم‌هایی که مخاطب در برخورد اول احساس می‌کند شاید متعلق به کمپانی A24 باشد. یک فضای کاملا مالیخولیایی که بی‌شباهت با فیلم‌های عجیب و البته متفاوت این کمپانی نیست. نایت بچ فیلمی با ایده‌ای جدید و کم‌نظیر است. اثری که برخلاف فیلم‌های تولیدی این چند سال اخیر از یک فیلمنامه‌ی جدید و تازه بهره می‌برد. نایت‌بچ را می‌توان نمونه‌ی یک فیلم نسبتا موفق از نحوه‌ی بکارگیری ژانر در سینما توصیف کرد. سینمای حال حاضر ایران به چنین فیلم‌هایی نیاز دارد، آثاری با ژانرهای ترکیبی که نگاهی استعاری به مسائل اجتماعی و خانوادگی دارند. نایت‌بچ از ایده‌های فانتزی و رئالیسم جادو بهره می‌گیرد تا به تصویری واقعی از زندگی و جامعه‌ی زنان امروزی برسد

 

 

نایت‌بچ فیلمی چندلایه است، اثری که دوست ندارد برخلاف فیلم‌های ملودرام و درام‌های خانوادگی شعار بدهد و حوصله‌ی مخاطب را سر ببرد. نگاه متفاوت فیلمساز به مسئله‌ی بارداری و مسئولیت‌های زنانه به‌شدت جالب و متفاوت است. فیلمساز نه علاقه‌ای به ایده‌های فمنیستی دارد و نه نگاه سنت‌گرا به زن‌ها را می‌ستاید. نایت‌بچ از ایده‌های فانتزی و رئالیسم جادو بهره می‌گیرد تا به تصویری واقعی از زندگی و جامعه‌ی زنان امروزی برسد. همین استراتژی درباره‌ی استفاده از ژانر در این فیلم درامی به ما تحویل می‌دهد که می‌تواند مخاطب را تا پایان، پای خود نگه دارد.

نایت‌بچ با ایده‌ای جهان‌شمول همراه است. مادری که بعد از تولد فرزندش، زندگی خود را گم می‌کند. اما نحوه‌ی برخورد فیلمساز با این ایده و پرداخت آن به‌همین راحتی نیست، به‌همین دلیل نایت‌بچ تبدیل به یک فیلم آشنا اما لایه‌مند و متفکر می‌شود و از راهی دیگر به مسئله‌ای مهم و همیشگی می‌پردازد. فیلم پای جهانی ملموس و قابل دسترس را به روایت خود باز می‌کند، دنیایی که همه درک‌اش کرده‌ و آن را دیده‌اند اما نمی‌توانند راجع‌اش حرف بزنند، چراکه دنیایی مردسالار و تابوهای عظیمی پشت سر آن است. نایت‌بچ مسیر متفاوتی را برای به‌تصویر کشیدن ایده‌ای جهان‌شمول انتخاب کرده است، مسیری هوشمندانه که پای ژانرهای متفاوتی را به دل این پیرنگ می‌کشاند.

امی آدامز در حال تبدیل شدن به سگ nightbitch

نایت‌بچ داستان زنی است که پس از زایمان و خانه‌نشینی دنیایش را در حال نابودی می‌بیند. او همانند یک مادر مجرد از پسرش نگه داری می‌کند و بخاطر اینکه همسرش به او و زندگی‌شان توجهی ندارد، دلخور است. وقتی فیلم شروع می‌شود مخاطب حس می‌کند که هیچ مردی در زندگی این زن نیست و او مسئولیت فرزندش را به تنهایی بر گردن دارد. اما وقتی که می‌فهمیم مردی نیز در این زندگی حضور دارد، متوجه جهانی می‌شویم که روی سر قهرمان این قصه آوار شده است. او در همین میان که از وضعیت خود ناراضی و نگران است، متوجه موهایی غیر عادی روی بدن‌اش می‌شود. سگ‌ها هم به دور او جمع می‌شوند و برایش شکار می‌آورند. شخصیت اصلی قصه بعد از زایمان تغییر کرده است و فیلم از این طریق وارد مسئله‌ی تغییر هویت می‌شود

 

شخیصیت های نایت‌ بچ

امی آدامز که در گذشته هنرمندی موفق بوده است حالا باید بچه‌داری کند. او از وضعیت‌اش راضی نیست و آرزوهای خود را نابودشده می‌بیند. در این شرایط اما باز هم کودک خود را دوست دارد و از او مراقبت می‌کند. فیلمساز در پی نشان دادن زندگی زن مدرن در جهان امروز، به هیچ وجه مخالف تربیت فرزند و بارداری نیست اما او موافق این هم نیست که یک زن بخاطر کودک‌‌اش خود را فراموش کند و از رویاهایش دست بکشد. فیلمساز در پی نشان دادن قدرتی است که در زنان جریان دارد. در دنیای این فیلم هیچ مردی تاثیرگذار نیست و آن‌ها صرفا موجوداتی هستند که نمی‌توانند با قدرت زنان ارتباط بگیرند و او را فردی موفق و تاثیرگذار ببینند. امی آدامز در این دنیای ترسناک به جز دوستانش کسی را ندارد، دوستان او زنانی هستند که خودشان نیز توسط مردی فراموش شده‌اند و همه‌ی مسئولیت‌های زندگی را در تنهایی به دوش می‌کشند.

 

 

شخصیت اصلی قصه بعد از زایمان تغییر کرده است و فیلم از این طریق وارد مسئله‌ی تغییر هویت می‌شود. امی آدامز یک روز صبح متوجه می‌شود که دندان‌های نیش‌اش خیلی تیز شده‌اند و موهای بدن‌اش نیز به شکلی منجزکننده رشد کرده‌اند. او متوجه می‌شود که چیزی در درون‌اش در حال تغییر است. آدامز به یاد مادرش می‌افتد و به یاد می‌آورد که بخاطر فرزندانش نتوانسته بود آرزوهای خود را دنبال کند. حالا امی آدامز پا جای پای مادرش قرار داده و متوجه تغییر هویت مادرش در آن سال‌ها می‌شود. بعد از اینکه امی آدامز نمی‌تواند با شرایط زندگی‌اش کنار بیاید، ایده‌ی فانتزی فیلم البته بهتر است بگوییم رئالیسم جادوی فیلم خودش را نشان می‌دهد و شخصیت اصلی روایت تبدیل به یک سگ می‌شود.

امی آدامز در حال تماشای آسمان در فیلم nightbitch

امی آدامر تغییر هویت می‌دهد، این تغییر هویت از دیدگاه فیلمساز در معنای استعاری خود هم ظاهر می‌‌شود و قهرمان قصه شکل یک حیوان را به خود می‌گیرد. اما حالا چرا آدامز تبدیل به یک پرنده‌ی زیبا نمی‌شود؟ و یا چرا شکل یک گربه‌ی ملوس را به خود نمی‌گیرد؟ چرا باید او تبدیل به سگی شود که به شکار می‌رود و گلی و خسته به خانه برمی‌گردد. اول اینکه فیلمساز در پی این است که آن نگاه همیشگی و سنتی به مادر را از بین ببرد. شاید از دید جوامع سنتی مادر شدن موهبت بزرگی باشد اما در واقعیت چنین نیست و برای خیلی‌ها اتفاق عذاب‌آوری است. مخصوصا برای زنانی که رویاهای خودشان را دارند. امی آدامر تغییر هویت می‌دهد، این تغییر هویت از دیدگاه فیلمساز در معنای استعاری خود هم، ظاهر می‌‌شود و قهرمان قصه شکل یک حیوان را به خود می‌گیرد

 

استعاره و کنایه های فیلم نایت‌ بچ

تغییر هویت شخصیت اصلی قصه به سگ استعاره‌ای از خشم او نسبت به چیزهایی است که ازش گرفته شده است. امی آدامز تبدیل به یک فرشته‌ی مهربان و یا پرنده‌ای جذاب نمی‌شود او به موجودی تغییر هویت می‌دهد که ممکن است هر لحظه به رهگذری حمله کند و شرایط بدی را بوجود آورد. آدامز تبدیل به یک سگ می‌شود تا خشم خود را نشان دهد، آزادانه بدود، فریاد بزند و دندان‌هایش را به همه نشان دهد. او در این هویت جدید نقطه مقابل هویت مادرانه‌اش قرار می‌گیرد، هویتی که او را از زندگی دلخواه‌اش دور کرده است. آدامز آنقدر خشمگین و خسته است که نمی‌تواند رویاهای خود را ببیند. شاید استعاری‌ترین و جذاب‌ترین قسمت زندگی آدامز همانجایی باشد که در مراسم شام دوستان‌اش بعد از خوردن سبزیجات حالش بد می‌شود و صدای سگ بیرون می‌آورد.

آدامز نمی‌تواند ببیند که از جهان مورد علاقه‌اش دور افتاده است. او پس از سر خشم در همان رستوران تبدیل به یک سگ می‌شود، سگی که تا خانه را می‌دود. اما مسئله‌ی جذابی در این فیلم وجود دارد. همه‌ی این زنان می‌دانند که چقدر نیرومند هستند و می‌توانند باعث تغییر شوند و از همه مهمتر اینکه همه‌شان به‌نحوی بعد از زایمان تغییر هویت داده‌ و تبدیل به یک سگ شده‌اند. اما چیزی که در این میان وجود دارد، مخفی کردن همه‌ی این تغییرات است. همه‌ی این زن‌ها بخاطر تابوها رازهایشان را مخفی کرده‌اند و نمی‌توانند درباره‌شان حرف بزنند. به محض اینکه آدامز شروع به صحبت می‌کند و درباره‌ی کشتن گربه‌ی مورد علاقه‌ی شوهرش می‌گوید، دیگر زن‌ها نیز از چنین اتفاق مشابهی در زندگی‌شان پرده برمی‌دارند. گویی رازهایی مگو علیه سیستم مردسالاری وجود دارد. طوطی، ماهی و گربه همه‌شان نمادهایی از جهان مردانه هستند. این زن‌ها مجبورند بخاطر همسرشان از این حیوانات نگه داری کنند.

 

جمع بندی و حرف آخر :

فیلم نایت‌بچ از لحاظ ایده دربردارنده‌ی تفکری سنگین است. فیلمساز کاملا عامدانه از بکارگیری یک لحن تلخ و سرد فاصله می‌گیرد تا مخاطبان بیشتری را به خود جذب کند. نایت‌بچ با لحنی کمدی به تماشاگرش نزدیک می‌شود و ترجیح می‌دهد که از مسائل عمیق فلسفی فاصله بگیرد، چراکه دوست دارد به مخاطب‌اش با زبانی ساده و روان نزدیک شود.

تیم تحریریه لینکو

تیم تحریریه لینکو، یک گروه متخصص و پرتلاش از نویسندگان و ویراستاران است که با تمرکز بر روی ایجاد محتوای معتبر، آموزشی و اطلاعاتی، به تامین محتوای با کیفیت برای خوانندگان می‌پردازد. اعضای تیم تحریریه لینکو با بهره‌گیری از دانش و تجربه‌های گسترده در زمینه‌های مختلف، مقالات، راهنماها، و محتواهای تخصصی را ایجاد می‌کنند تا مخاطبان را در موضوعات متنوعی چون فناوری، علوم، سفر، آموزش، بهداشت، و موارد دیگر توانمند کنند. هدف اصلی تیم تحریریه لینکو، ارتقاء دانش عمومی و کمک به افراد در یادگیری مفاهیم جدید و بهبود کیفیت زندگی آن‌ها از طریق ارائه محتواهای قابل اعتماد و مفید است.

مطالب پیشنهادی

+ هیچ نظری وجود ندارد

خودتان را اضافه کنید