جستجوی موفقیت در بازاریابی می تواند برای بسیاری از کسب و کارها و کارآفرینان یک پیگیری دلهره آور و گریزان باشد. در تلاش برای ایجاد تأثیر معنادار در بازار شلوغ. علیرغم بهترین نیتها و تلاشها، بسیاری از استراتژیهای بازاریابی بیثبات میشوند و ردپایی از ناامیدی و ناامیدی را پشت سر میگذارند. اما اگر کلید باز کردن قفل موفقیت بازاریابی نه در آخرین روندها یا تاکتیکها، بلکه در مواجهه با حقایق ناراحتکنندهای باشد که در قلب تلاشهای بازاریابی ما نهفته است، چه؟ زمان آن فرا رسیده است که چسب زخم را پاره کنید و با واقعیت های خشنی روبرو شوید که ممکن است شما را از دستیابی به اهداف بازاریابی خود باز دارد. در این پست، ما به ۵ حقیقت ناراحت کننده ای که برای شکستن موانع و دستیابی به موفقیت بازاریابی که همیشه آرزویش را داشتید، باید با آنها روبرو شوید، می پردازیم.
حقیقت ناخوشایند اول : محصول شما آنقدر که فکر می کنید منحصر به فرد نیست
این حقیقت ناراحت کننده می تواند قرص سختی برای بلعیدن باشد، به ویژه برای کارآفرینانی که قلب و روح خود را در تجارت خود ریخته اند. اما مواجهه با این واقعیت برای بازاریابی بسیار مهم است . چرا؟ زیرا شما را وادار می کند تا روی آنچه واقعاً مهم است تمرکز کنید ، ارزش پیشنهادی منحصر به فرد، مزایا و تجربه مشتری. مهم این نیست که اولین یا تنها بودن در بازار باشد، بلکه در مورد بهترین بودن است. این در مورد درک نیازها و ترجیحات مشتریان شما و ارائه محصولی است که این نیازها را بهتر از هر کس دیگری برآورده می کند.
با اذعان به اینکه محصول شما آنطور که فکر می کنید منحصر به فرد نیست، می توانید استراتژی بازاریابی خود را از ویژگی ها و مزایای تبلیغاتی به ایجاد ارتباط عاطفی با مشتریان خود تغییر دهید. شما قادر خواهید بود بر ایجاد یک هویت برند قوی، ایجاد یک روایت قانع کننده و ایجاد تجربه مشتری که شما را از رقبا متمایز می کند، تمرکز کنید. بنابراین، یک نفس عمیق بکشید، بپذیرید که محصول شما آنقدرها که فکر میکنید منحصربه فرد نیست، و آماده باشید تا روی آنچه واقعاً مهم است تمرکز کنید
پیامدهای نادیده گرفتن این حقیقت
عواقب نادیده گرفتن این حقیقت که استراتژی بازاریابی شما مربوط به شما نیست، بلکه در مورد مشتریان و برند شماست، که می تواند ویرانگر باشد. . این یک واقعیت تلخ است، اما بسیاری از کسبوکارها آنقدر درگیر اهمیت خود هستند که افرادی را که میخواهند به آنها خدمت کنند فراموش میکنند. زمانی که منیت برند خود را بر نیازها و خواسته های مشتریان خود اولویت می دهید، در معرض خطر بیگانگی افرادی هستید که قرار است رگ حیات کسب و کار شما باشند.
نتایج می تواند فاجعه بار باشد: کاهش فروش، رشد راکد، و شهرتی که بیشتر احتمال دارد مشتریان را دفع کند تا جذب آنها. مشتریان شما احساس می کنند که با آنها صحبت می شود، به آنها گوش داده نمی شود، و آنها کسب و کار (و وفاداری خود) را به جای دیگری خواهند برد. زمانی که متوجه علائم هشدار میشوید، ممکن است رقبای شما قبلاً به میدان رفته باشد و کانون توجه را به سرقت برده باشد.
حقیقت ناخوشایند دوم : شما آنقدر که فکر می کنید در بازاریابی خوب نیستید
توهم تسلط بازاریابی ! این تله ای است که بسیاری از ما در آن گرفتار می شویم و مانع بزرگی برای دستیابی به موفقیت واقعی در بازاریابی است. همه ما ممکن است در حوزه کاری خود اقداماتی کرده باشیم مثلا : چند وبلاگ بازاریابی را خوانده ایم، در یک یا دو وبینار شرکت کرده ایم و ناگهان سیس عقاب گرفته و قانع شده ایم که در این زمینه متخصص هستیم. ما فکر می کنیم می دانیم چه چیزی خوب کار می کند، چه چیزی خوب نیست و مخاطب ما چه می خواهد. اما واقعیت تلخ این است که بازاریابی یک عرصه پیچیده و دائما در حال تکامل است و هیچ کس برای همه پاسخ ها جواب ندارد . حقیقت این است که شما احتمالا آنقدر که فکر می کنید در بازاریابی خوب نیستید. ممکن است اشتباهات مبتدی مرتکب شوید، معیارهای کلیدی را نادیده بگیرید یا به تاکتیک های قدیمی که دیگر موثر نیستند تکیه کنید. ممکن است با تعصبات خود کور شوید و در انجام این کار ناکام باشیدبازار را از دیدگاه مشتریان خود ببینید. و بدتر از همه، ممکن است آنقدر مغرور باشید که نتوانید اشتباه خود را اصلاح کنید. وقت آن رسیده که غرور را کنار بگذارید و بپذیرید که همیشه جای پیشرفت وجود دارد. بدانید که همه پاسخ همه سوالات را ندارید و مایل باشید از دیگران بیاموزید، رویکردهای جدید را آزمایش کنید و با شرایط در حال تغییر سازگار شوید. تنها در این صورت است که میتوانید به موفقیت واقعی در بازاریابی امیدوار باشید.
خودآگاهی که برای موفقیت به آن نیاز دارید
شما باید حس عمیقی از خودآگاهی داشته باشید. برای رسیدن به موفقیت بازاریابی این به معنای نگاه دقیق و صادقانه به نقاط قوت، ضعف، تعصبات و انگیزه های خود است. گرفتار شدن در هیجان راه اندازی یک کمپین جدید یا تبلیغ یک محصول آسان است، اما اگر از نقاط کور خود آگاه نباشید، ناگزیر مرتکب اشتباهاتی خواهید شد که هزینه، زمان و مشتریان را برای همیشه از شما میگیرد .
خودآگاهی فقط به شناخت نقایص شخصی شما نیست، بلکه درک صدا، لحن و ارزشهای منحصربهفرد برندتان است. این در مورد این است که در مورد چشم انداز رقابتی خود صادق باشید، شکاف های موجود در دانش خود را بپذیرید، و مایل به انطباق و تکامل باشید. بدون این خودآگاهی، شما برای ایجاد پیام هایی که با مخاطبان خود طنین انداز می شود، دچار مشکل خواهید شد و احتمال بیشتری وجود دارد که بر اساس فرضیات تصمیم گیری کنید تا داده ها.
حقیقت ناخوشایند سوم : مخاطب هدف شما آن چیزی نیست که شما فکر می کنید
واقعیت این است که مخاطبان هدف ما دائماً در حال تکامل هستند و اگر مایل نباشیم با مفروضات خود سازگار شویم و آن را به چالش بکشیم، خطر از دست دادن کامل آن را داریم. ممکن است در حال ایجاد محتوا، محصولات و خدماتی باشیم که با هیچ کس طنین انداز نشود یا بدتر از آن، مخاطب واقعی ما را از خود دور کند. اعتراف به اینکه درک ما از مخاطب هدفمان ناقص است، ناراحت کننده است، اما مقابله با این واقعیت ضروری است. با انجام این کار، میتوانیم تلاشهای بازاریابی خود را دوباره بر روی افرادی متمرکز کنیم که مهم است، و کمپین هایی ایجاد کنید که متقاعد کننده اند ، به جای اینکه بی نتیجه باشند. زمان آن رسیده است که یک قدم به عقب برداریم، دوباره ارزیابی کنیم و با مخاطب هدف خود دوباره آشنا شویم.
اهمیت درک نیازهای مشتری شما
رسیدن به قلب نیازهای مشتری، کاری دلهره آور است که بسیاری از بازاریابان ترجیح می دهند از آن اجتناب کنند. این نیاز به فرو رفتن عمیق در روان مخاطبان هدف شما، بررسی سرسختانه نقاط درد آنها و تمایل به رویارویی با واقعیت های خشن تجربیات آنها دارد. اما این یک گام مهم در ایجاد یک استراتژی بازاریابی است که واقعاً طنین انداز باشد. به هر حال، چگونه میتوانید ارزش محصول یا خدمات خود را به طور مؤثر در میان بگذارید، اگر مشکلاتی را که قرار است حل کند، درک نکنید؟
نیازهای مشتریان شما فقط مربوط به ویژگی ها و مزایای ارائه شما نیست. آنها مورد تاثیر ارتباط احساسی که شما با آنها برقرار میکنند هستند، احساس تعلقی که به دنبال آن هستند و راه حل هایی که به شدت به آنها نیاز دارند. این در مورد درک این است که چه چیزی آنها را در شب بیدار نگه می دارد، چه چیزی باعث می شود احساس کنند دیده شده و شنیده می شوند، و چه چیزی باعث تصمیم گیری آنها در خرید می شود.
با تلاش برای درک واقعی نیازهای مشتری، میتوانید کمپینهای بازاریابی ایجاد کنید که مستقیماً با قلب آنها صحبت کند( یادتان باشد خرید از روی احساس انجام میشود نه منطق )، اعتماد و وفاداری ایجاد کنید و در نهایت باعث موفقیت بلندمدت شوید. بنابراین، یک نفس عمیق بکشید، کلاه همدلی مشتری خود را بر سر بگذارید و برای کشف حقایق ناراحت کننده ای که تلاش های بازاریابی شما را به جلو می برد، آماده شوید.
حقیقت ناخوشایند چهارم : استراتژی بازاریابی شما ناکار آمد است
بسیاری از بازاریاب ها و ویزیتور های درون بازار ممکن است به بن بستی به اسم ندانم کاری خورده باشند ، آنها هر کاری که فکرش را کنید انجام داده اند اما به نتیجه ای که میخواستند نرسیدند و در این فکر افتاده اند که حالا (چه کار کنم ؟) یکی از مهم ترین دلایل عدم موفقیت آنها بازاریابی اشتباه و استراتژی غلط است . در بازاریابی اشتباه فرد قابلیت دیده شدن و تمرکز را ندارد و به هر دری میزنذ تا بتواند یک محصول را آب کند . این اشتباه است و باید با تمرکز و دقت و البته یک استراتژی درست فروش یک محصول را انجام داد .
چگونه سردرگمی را کاهش دهیم و روی مسیر درست تمرکز کنیم ؟
با هجوم مداوم پلتفرمها، الگوریتمها و ابزارهای جدید رسانههای اجتماعی، تلاش برای حضور در همه جا و انجام هر کاری وسوسه انگیز است. اما اجازه دهید با آن روبرو شویم . این یک دستور العمل برای فاجعه است. حقیقت این است که اکثر این تاکتیکهای مرسوم، سرسوزن کسبوکار شما را تکان نمیدهند. آنها فقط حواس پرتی هستند و توجه و منابع شما را از آنچه واقعاً مهم است منحرف می کنند. مثلا امروزه دیگر استفاده از کارت ویزیت های معمولی برای ارائه خدمات اشتباه است چرا که کارت ویزیت هوشمند بسیار سریع و راحت این کار را انجام میدهد و بسیار مقرون به صرفه است . از طرفی نشان دادن محصولات و خدمات دیگر با استفاده از بروشور یا فایل های فیزیکی انجام نمیشود بلکه با یک استند یا منوی هوشمند که فرد QRcode آنرا اسکن میکندقادر خواهد بود به تمامی خدمات و محصولاتی که انجام میدهید دسترسی داشته باشد .
برای کاهش سردرگمی و دستیابی به موفقیت در بازاریابی، باید روی آنچه کار می کند تمرکز کنید. این به معنای حذف روش های قدیمی و استفاده از تکنولوژی و روش های جدید است . این به این معنی است که در مورد اینکه چه چیزی منجر به نتایج واقعی برای کسب و کار شما می شود و چه چیزی فقط اتلاف وقت است .
پنجمین و آخرین حقیقت ناخوشایند : شما در بازار یابی نیاز به تطبیق و تکامل مداوم دارید
آخرین و شاید مهم ترین حقیقت ناراحت کننده ای که باید با آن روبرو شوید این است که موفقیت در بازاریابی نه یک دستاورد یکباره، بلکه یک فرایند پیوسته از سازگاری و تکامل است . چشم انداز بازاریابی به طور مداوم در حال تغییر است و فناوری ها، روندها و پلتفرم های جدید با سرعتی بی سابقه در حال ظهور هستند. آنچه دیروز کار می کرد ممکن است امروز کار نکند و آنچه امروز کار می کند ممکن است فردا کار نکند. برای جلوتر ماندن از چالش های بازاریابی، باید تمایل داشته باشید که استراتژی های بازاریابی خود را به طور مداوم تغییر دهید، تنظیم و اصلاح کنید.
این بدان معناست که برای ایدههای جدید آماده باشید، مایل باشید با رویکردهای آزمایش نشده آزمایش کنید، و به اندازه کافی شجاع باشید که تاکتیکهایی را که دیگر نتیجه نمیدهند کنار بگذارید. این به معنای کنجکاو ماندن، مطلع ماندن و چابک ماندن در مواجهه با عدم اطمینان است. این به این معنی است که مایل باشید مفروضات خود را به چالش بکشید، تعصبات خود را زیر سوال ببرید و با این احتمال که استراتژی بازاریابی محبوب شما ممکن است قدیمی یا حتی منسوخ شده باشد، مقابله کنید.
حرف آخر :
واقعیت های خشن موفقیت در بازاریابی. مواجهه با حقایق ناراحت کننده ای که بین شما و اهداف بازاریابی شما قرار دارد همیشه آسان نیست، اما نادیده گرفتن آنها باعث ناپدید شدن آنها نمی شود. با تصدیق و پرداختن به این ۵ حوزه حیاتی، میتوانید از موانعی که شما را عقب نگه داشته رها شوید و پتانسیل کامل تلاشهای بازاریابی خود را باز کنید. زمان آن فرا رسیده است که استفاده از شکر را متوقف کنید و استراتژی را شروع کنید. امروز اولین گام را به سوی موفقیت بازاریابی بردارید و شاهد شکوفایی کسب و کار خود در نتیجه شجاعت و وضوح جدید خود باشید.
+ There are no comments
Add yours